سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمعیت طلاب انقلاب اسلامی

نامه به فقهای شورای نگهبان در مورد اجتهاد آقای روحانی

باسمه تعالی
 محضر مبارک فقهای محترم شورای نگهبان (دامت توفیقاتهم)
سلام علیکم ورحمة الله
طبق قانون یکی از شرایط حضور در مجلس خبرگان رهبری داشتن ملکه اجتهاد است. همانگونه که مستحضر می باشید، در بدو امر ممکن است شخصی دارای این ملکه باشد اما با مرور زمان به علل مختلفی نظیر دوری از فضای درس و بحث، تغییر نگرش در افکار و... ملکه اجتهاد زائل شده یا تضعیف گردد. در این صورت چنین شخصی دیگر متلبس به آن ملکه نیست نمی توان او را حقیقتاً مجتهد نامید. شرایط دیگر مانند عدالت و التزام به قانون اساسی نیز همین گونه است.
در انتخابات پیش‌رو، شورای محترم نگهبان اعلام نموده است کسانی که در دوره قبل عضو مجلس خبرگان بوده‌اند و یا کسانی که در منصبی بوده‌اند که لازمه آن اجتهاد است و این امر مورد تایید امام یا رهبری بوده نیاز به امتحان ندارند و اجتهادشان محرز است. به نظر می‌رسد این مسأله نیاز به تجدید نظر داشته و نمی توان آن را به طور عام و مطلق بیان کرد؛ بلکه باید راهی برای تقیید آن باز نمود.
به عنوان نمونه جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی که در دوره‌های قبل خبرگان حضور داشته اند، امروز برای شورای نگهبان مجتهد تلقی می‌شود. در حالی که
اولا؛ در سوابق سیاسی و اجرایی ایشان منصبی که لازمه آن اجتهاد باشد موجود نیست.
ثانیا؛ در سابقه علمی وی هیچ گونه تأییدیه‌ای دال بر اجتهاد ایشان وجود ندارد.
ثالثا؛ کرسی درس و بحث یا تالیفی فقهی و اصولی از ایشان که مورد بررسی اهل خبره قرار گیرد تا اجتهاد ایشان مشخص شود یافت نشده است.
 
افزون بر این، با فرض تسلّم اجتهاد سابق ایشان، به نظر می‌رسد امروز باید نسبت به تبحّر وی در استنباط و تفقه به دیده تردید نگریست. جامعه ما در دوسال اخیر شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددی از ایشان بوده که به صراحت با مبانی دینی و فقهی منافات دارد، یا دست کم قدرت و مهارت استنباط عالمانه ایشان از منابع دین را با تردید جدی مواجه کرده است. مواضع ناصحیح و نظرات ناپخته ایشان که در زمان خود با واکنش های شدید علما و مراجع و فقهای عظام و حتی رهبر معظم انقلاب مواجه شده است، این ظن قوی را ایجاد می کند که به سبب حضور متوالی در مناصب سیاسی و خدمتگزاری اجرایی و دوری از فضای درس و بحث حوزوی، معلومات ایشان غبار گرفته و به فراموشی گراییده و ملکه اجتهاد ایشان زائل شده است. این ظن قوی –اگر گفته نشود یقین-  جایی برای استصحاب بقای ملکه اجتهاد در ایشان باقی نگذاشته است.
 
در ذیل به برخی مواضع ایشان در سالهای اخیر اشاره می‌شود تا آشکار گردد این گونه سخنان از لسان یک طلبه فاضل هم خارج نمی‌شود، چه رسد به یک مجتهد و فقیه!
 
مستحضرید که فعل معصوم به عنوان یکی از منابع فقهی مورد اتفاق و فقها و مستند مجتهدان در بسیاری از احکام شرعی است. در دو مورد به طور مشخص جناب آقای حجة الاسلام دکتر حسن روحانی برداشتهای خلاف مبانی اصولی و استنباطهای بعیدی از دو واقعه تاریخی به عنوان فعل معصوم ارائه داده اند.
اول: ایشان فرمودند: «درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد. در شب تاسوعا امام حسین(ع) خیمه‌ای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همین‌رو در آن شب، ساعت‌ها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود.» 30/7/93
این سخنان غیر منطقی و خلاف موازین اجتهادی که با واکنش ائمه جمعه و علما واقع شد، بعدها توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد نقد و اعتراض قرار گرفت. معظّم له با استفهام توبیخی تصریح کردند: «یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟» 15/7/94
 
دوم: ایشان اخیرا در جمع استانداران بیان داشتند: «امیرالمؤمنین مشاهده کردند که در فارس شلوغ است و کسی نمی‌تواند اداره کند و سیاستمدار پخته‌ای را و برخی مواقعی تا حدی قابل قبول بود زیادبن ابیه را استاندار فارس کرد که وی پدر عبیدالله‌بن زیاد بود، اما الان دولت یک همچنین فردی را قرار دهد، چه می‌شود؟ حالا آن امیرالمؤمنین با آن عظمت، بضاعت و مقام و سیاست است ما کجا و او کجا؟ ما باید خاک پایش را توتیای چشم کنیم». این در حالی است که مورخان اسلام اتفاق دارند زیاد بن ابیه در دوران استانداری بر فارس یکی از افراد وفادار به نظام علوی بوده است. 
صرف نظر از این دو مورد که به وضوح نشان دهنده عدم دقت فقهی اصولی ایشان و فقدان عمق لازم برای اجتهاد است، اظهار نظرهای معروف دیگری هم از ایشان منتشر شده که نمایانگر برخورد سطحی ایشان با دیدگاههای فقهی است. مثلاً:
-هیچ‌کس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها می‌دانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند.
-تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست.
-حکومت وظیفه ندارد مردم را با اجبار و شلاق به بهشت ببرد.
-پلیس وظیفه‌اش اجری قانون است نه اجرای اسلام.
با توجه به مطالب فوق الذکر امروز اجتهاد جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی با تردید جدی مواجه است. لذا مستدعی است برای حفظ جایگاه مجلس خبرگان ترتیبی اتخاذ فرمایید که وجود شرط اجتهاد در ایشان مجدداً احراز شود.
وفّقنا الله وإیّاکم لمرضاته
والسلام علیکم و رحمة الله
 
جمعیت طلاب انقلاب اسلامی